خاطرات سردار جهادگر حاج احمد پیری- قسمت پانزدهم

✅ بالاخره کار چه زمانی تمام شد؟

هیچ کس نمی توانست پیش بینی کند که ده روزه تمام می شود یا سه ماهه. چون گاهی بارندگی شدید پیش می آمد یا دشمن طوری می زد که کار تعطیل می شد. از داخل جزیره هم یک تیم ویژه و چند نفر از هر گردان با اپراتورهای مختلف مانند راننده لودر، بولدوزر، کمپرسی، غلتک و آبپاش مامور شده بودند که کار کنند؛ یعنی نصف جاده را آنها کار کنند و نصفش را ما کار کنیم. ولی چون امکانات آنها کم بود، فقط دو کیلومتر از جاده را توانستند بسازند. با این حال، جاده عظیم دو میلیون متر مکعبی به طول ۱۴ کیلومتر ساخته شد و بالاخره به زمان افتتاح جاده رسیدیم.
بعضی از مواقع، آدم چیزهایی را می گوید که دست خودش نیست. طول این جاده ۱۴ کیلومتر بود (به نام ۱۴ معصوم). اسم جاده هم سیدالشهدا بود. با این اوصاف، شما فکر می کنید که جاده کی وصل شود خوب است؟ دقیقا سر اذان ظهر روز سوم شعبان، میلاد امام حسین(عليه السلام) روز وصل جاده بود.
پس هیچ چیز اتفاقی و تصادفی نیست، این اسامی همه بامسما هستند. به این دلایل که گفتم و بعدا معلوم شد، اسم این جاده، سیدالشهدا نامگذاری شده بود. برای الحاق دو قطعه، از طرف ایران ۱۲ کیلومتر و از آن طرف هم ۲ کیلومتر مراسم گرفتیم. در آن روز مراسم جشنی با حضور دو هزار رزمنده، زیر دید دشمن برگزار شد. اصلا عین خیال بچه ها نبود.
این افتتاحرا تلویزیون هم نشان داد که رنگ خاک داخل جزیره، خاکستری یا سیاه بود و رنگ خاک طرف ایران، سرخ سرخ. بولدوزرها که می خواستند خاک دو طرف را به هم بزنند، کاملا مشخص بود. گوسفند و بز آورده بودیم. اذان گو آورده بودیم. در زمان افتتاح که هنگام اذان ظهر بود، بچه ها همراه با موذن شروع کردند به اذان و تکبیر گفتن. آن موقع بود که بچه ها گفتند: جاده بهم وصل شد/ قلب امام شاد شد.
شعارها خالص بود. آقای جبار طغرانگار، حاج اسماعیل، حاج جان نثار، حاج سیثوانی و خیلی از دوستان روی کاپوت بولدوزر نشسته بودند. انصافا صفا و معنویتی حاکم بود که هرچه بگویم کم است. جاده ای که احداث آن ۵۷ روز (من می گویم ۵۷ روز و دوستان می گویند ۷۲ روز) طول بکشد و در این فاصله، در زیر آتش دشمن دو میلیون متر مکعب خاک، بیاری و بریزی، واقعا یک کار حماسی بود.

✅ بعد از اتمام جاده، عکس العمل عراقی ها چه بود؟

تا شب قبل از وصل جاده، پاتک های سنگین دشمن و گلوله باران وحشتناک عراق ها، خاک جزیره را شخم می کرد. روز قبل هم، شدیدترین بمباران انجام گرفته بود. به محض اینکه جاده وصل شد و ترابری دستگاه های سنگین مانند تانک، ادوات زرهی، لودر و بولدوزر شروع شد، ارتباط بی سیمی با فرماندهان برقرار کردیم. همه فهمیدند که چی شده. عراقی ها هم فهمیدند. چون فتیله پاتک ها را پایین کشیدند.
کلا پاتک ها خوابید؛ یعنی صدام در برابر اراده جهادگران تسلیم شد. به محض اتصال جاده سیدالشهدا، آقای محسن رضائی اعلام کرد که جزایر تثبیت شد و صدام دیگر قادر به بازپس گیری جزایر از دست نیروهای اسلام نیست. اعلام کرد که جهاد، جزایر را نجات داد.
✅ بعد از افتتاح جاده توانستید بروید و داخل جزایر را ببینید؟

ما که دلمان برای دیدن جزیره خیلی لک زده بود. جاده که وصل شد، با حاج جان نثار سوار موتور شدیم و بکوب تا جزیره رفتیم تا ببینیم این خراب شده چه جور جایی هست که این قدر ما را به زحمت انداخت.

موارد مرتبط :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

فهرست