خاطرات سردار جهادگر حاج احمد پیری- قسمت نوزدهم

سنگرهای بتنی را در کجا می ساختید؟

در زنجان، تیمی را مامور کرده بودیم تا سنگرهای بزرگ هلالی شکل را که تماما بتن آرمه و مسلح بود، درست کنند و بفرستند. در اوایل، به ارتفاع چهل پنجاه سانت روی زمین گونی های پر از خاک می چیدیم و این از محکم ترین سنگرها بود. بیمارستان های صحرایی هم به این شکل بود. ولی بعدها حجم بمباران ها زیاد شد و عمق نفوذ گلوله های توپ ۲۲۰ در اواخر جنگ به جایی رسید که همه چیز را منهدم می کرد.
برای اینکه جلوی تلفات را بگیریم، دوستان عزیز ما در مراکز تحقیقی جهاد، سنگرهای هلالی بتنی را طراحی کردند که هم قرارگاه های تاکتیکی در محل استقرار نیروها و هم بیمارستان های صحرایی با این سنگرها ساخته شده و یک تیم کامل و مجهز پزشکی در آنها مستقر شدند.

موشک دشمن به این سنگرها کارگر بود؟

سنگرهای هلالی بتنی را که می زدیم، ده متر خاک را تحمل می کرد و هر موشکی هم که می خورد، روی همان خاک عمل می کرد و به بتن نمی رسید. اگر هم می رسید، سنگرهای بتنی هلالی غیر قابل نفوذ بود. به این جهت محل و نوع ماموریت ما در بدر کاملا با خیبر متفاوت بود. چون یک سال هم فاصله افتاده بود، دوستان به این نتیجه رسیدند که یک مهندسی قابل انعطاف لازم است تا بتواند نقاط مورد نیاز را پشتیبانی کند.
در عملیات بدر با حجم بسیار گسترده استفاده از سلاح های شیمیایی مواجه شدیم. طوری شده بود که دشمن، هم خطوط مقدم برای جلوگیری از فعالیت نیروهای عمل کننده و هم نیروهای پشتیبانی را که تا خط مقدم حدود ۲۵ کیلومتر فاصله داشت، بمباران شیمیایی می کرد.

✅ برای بمباران شیمیایی آمادگی داشتید؟

بله. در بدر تجهیزات شکل خودش را گرفت؛ لباس ها و ماسک های مخصوص ضد شیمیایی آوردند، آمپول آتروپن دادند که خود تزریق بود و بلافاصله به مصدوم تزریق می شد. حمام های صحرایی درست کردند که هر کس شیمیایی می شد، بلافاصله دوش می گرفت. مرکز تحقیقات مهندسی جهاد نیز، تعدادی از تویوتاها را تحت عنوان تویوتاهای ش.م.ر طراحی و تجهیز کرد که وقتی بمباران شیمیایی انجام می شد، مثل یک ماشین آتش نشانی کوچک عمل می کرد و با شیلنگ و ابزارهای مخصوصی که داشت، کل منطقه آلوده را با گردهای مخصوص ضد شیمیایی پاک می کرد.
دشمن در یک مقطعی، محل استقرار گردان ما را بمباران کرد و اکثرمان شیمیایی شدیم. ولی این دفعه بچه ها دوش گرفتند و لباس هایشان را آتش زدند. قرار شد ما هم تخلیه بشویم و به اهواز برویم تا یک نگاه سرپایی به ما کنند. بیمارستان هایی که در اهواز مستقر بودند، مخصوصا بیمارستان شهید بقایی، از اول تا آخر جنگ در ترمیم حوادث ناشی از شیمیایی نقش ایفا کرد.

برای بمباران شیمیایی آمادگی داشتید؟

بله. در بدر تجهیزات شکل خودش را گرفت؛ لباس ها و ماسک های مخصوص ضد شیمیایی آوردند، آمپول آتروپن دادند که خود تزریق بود و بلافاصله به مصدوم تزریق می شد. حمام های صحرایی درست کردند که هر کس شیمیایی می شد، بلافاصله دوش می گرفت. مرکز تحقیقات مهندسی جهاد نیز، تعدادی از تویوتاها را تحت عنوان تویوتاهای ش.م.ر طراحی و تجهیز کرد که وقتی بمباران شیمیایی انجام می شد، مثل یک ماشین آتش نشانی کوچک عمل می کرد و با شیلنگ و ابزارهای مخصوصی که داشت، کل منطقه آلوده را با گردهای مخصوص ضد شیمیایی پاک می کرد.
دشمن در یک مقطعی، محل استقرار گردان ما را بمباران کرد و اکثرمان شیمیایی شدیم. ولی این دفعه بچه ها دوش گرفتند و لباس هایشان را آتش زدند. قرار شد ما هم تخلیه بشویم و به اهواز برویم تا یک نگاه سرپایی به ما کنند. بیمارستان هایی که در اهواز مستقر بودند، مخصوصا بیمارستان شهید بقایی، از اول تا آخر جنگ در ترمیم حوادث ناشی از شیمیایی نقش ایفا کرد.

 

موارد مرتبط :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

فهرست