زندگینامه سردار رشید اسلام شهید حاج کمال الدین جان نثار

زندگی نامه و گوشه ایی از سیرت آسمانی سردار شهید اسلام سرتیپ

جهاد گر شهید حاج کمال الدین جان نثار

آری سخن از شهید است و شهادت ، سخن از مردی است مردانه که به پاس لاله های روئیده در گلزار ایمان و تقوا و امامت ، خون خویش را در کام تفتدیده زمین ریخت تا اسلامش را زنده نگاه دارد ، سخن از انسانی است عارف که هفت شهر عشق را تا به انجام طی کرد و در نهایت روحش را آنچنان عظمتی بخشید که دیگر قفس استخوانی تنش را یارای حبس چنین روح عظیمی نبود و سرانجام آنکه روحش به پرواز درآمد و به ملکوت اعلی پیوست و پیکر پاکش نیز به خاک عودت داده شد.
می خواهیم سخن از حدیث عشق بگوییم قصد آن داریم از آن عشق سخن ساز کنیم که عاشق را تا مرز جان دادن از برای معشوق راهنمایی کرد.
اما به راستی چه دشوار خواهد بود بیان حدیثش ، حدیثی که از آن عشق می گوید و زعاشق شیدا و دلداده به معشوق.
ما برآنیم تا از چشمه سار طلایی خورشید و زلال با طروات آب سخن برانیم .
قصد کرده ایم از آن کبوتر سفید بال صحبت برآوریم که از چشمه سار خورشید به کمال رسید و از زلال آب به جمال.
حال گر چه سخن از چنین مردانی بس مشکل می نماید و اگر چه نمی توان تمامی ایثارشان را از لابه لای چنین کلمات مسطوری  بیرون کشید اما خود بگویید که چاره چیست؟ آیا باید دست بر دست گذاشت و از آن همه ایمانشان چیزی نگفت؟یا آیندگان بر ما خرده نخواهند گرفت که چرا از پدران قهرمان و شهید ما چیزی مکتوب نکرده اید ؟ آن وقت مرا و تو را جواب چه خواهد بود جز عرق شرمی بر پنهای پیشانی؟
صحبت از شهید عزیز حاج کمال الدین جان نثار، شهیدی که از هنگام نوجوانی تا لحظه شهادت همواره در سبیل حق قدم برداشته و در رسیدن به دوست از انجام هیچ تلاشی دریغ نکرده است .
او آن چنان در جلوه ذات حق غرق شده بود که گویی هیچکس را جز او نمی دید.
او به گونه ای عالم را محضر خدا میدید که حتی در میان دود و آتش و خمپاره ها نیز با آفریدگارش مناجات می کرد او عاشق بود و برای دیدار جمال دوست حتی از بذل خون خویش هم دریغ نکرد و کجایند فرهادها و مجنونها که رسم عاشقی از این دلباختگان خدا جوی بیاموزند و دیگر آن همه لاف عاشقی بر زبان نیاورند.
سخن از انسان وارسته ای  است که به مسمّای نامش ، جان ومالش را در راه اهداف قرآن کریم و مکتب اسلام نثار کرد و خونش کمال دین شد.
شهید جان نثار به تاریخ 1/12/1330 هجری شمسی در شهر زنجان در یک خانواده متوسط دیده به جهان گشود در اوایل زندگی در دامان پر مهر ومحبت پدر و مادری فداکار زندگی را به خوبی سپری نمود و پس از چند سالی پدر بزرگوارش را از دست داد.
در این میان مسئولیت مادر فداکار او دو چندان شد.
هم می بایستی مسئولیت خویش را ادا میکرد و هم مسئولیت پدری را بر عهده می داشت .
زندگی با فراز و نشیب هایش سپری می شد حاج کمال در سن 7 سالگی راهی مدرسه شد .
دوره ابتدایی را در دبستان هنر شهر زنجان به پایان رساند و دوران دبیرستان را نیز در زادگاهش گذراند و در رشته ریاضی موفق به اخذ دیپلم شد.
در طی دوران دبیرستان که حاج کمال بزرگ شده بود و احساس مسئولیت مینمود به خاطراینکه به خویش متکی باشد و سربار مادر مهربان و دلسوزش نشود تابستان را در داروخانه و دیگر مشاغل عمومی کار می کرد تا مخارج تحصیل خویش را تامین نماید.
پس از اتمام تحصیلات به خدمت سربازی رفت و بعد از اتمام سربازی به استخدام اداره دامپزشکی در آمد.
در آن ایام محل کارش  در تهران بود و این ایام مصادف بود با شروع مبارزات مخفی او که با عده ای از جوانان متدین و مبارز در تهران جلسات مخفی داشتند و این جلسات بیشتر جنبه خودسازی و خودآگاهی داشت.
بین سالهای 54 تا 56 در اداره کشاورزی تهران مشغول فعالیت بود و در سال 56 در شهر زنجان به همراهی عده ای از برادران اقدام به اجرای نمایشنامه های مذهبی که از جمله آنها بلال بود نمود که در شرایط خفقان به طور مخفی برای افراد حق جو اجرا میشد و در زمان حکومت بختیار به طور علنی در سالن آموزش و پرورش به اجرا درآمد که در آن زمان به مدت 10 روز به مرحله ی نمایش گذاشته شد.
در قبل از پیروزی انقلاب در تظاهراتها ، کارهای مشکل و خطرناک را بر عهده می گرفت از جمله آنها کشیدن مجروحین به پشت صحنه نبرد بود.
اولین اسلحه ای که در شبهای پیروزی انقلاب در شهر زنجان بیرون آورده شد به وسیله حاج کمال و عده ای از دوستان وی بود که در خیابانها و گذرگاهها به پاسداری می پرداختند.
در روزهای بیست و دوم و بیست و سوم بهمن سال 57 به کمک برادران مبارز که در تهران درگیری را شروع نموده بودند شتافت و بعد از اینکه پیروزی نسبی در تهران حاکم شد به زنجان برگشت و مسئولیت حفاظت تلمبه خانه زنجان را با عده ای از برادران به عهده گرفتند به طوریکه شبها را در تلمبه خانه به پاسداری پرداخته و روزها به سرکار خویش یعنی اداره کشاورزی می رفت.
حاج کمال الدین پس از پیروزی انقلاب در اسفند ماه 57 ازدواج نمود و این ازدواج به قدری ساده بود که می توان گفت با یک شب نشینی دوستانه هیچ فرقی نداشت.
زمانی که به پاوه حمله شد عده ای از مردم زنجان جهت کمک رسانی به کردستان اعزام شدند که حاج کمال نیز یکی از همین افراد بود.
در سال 58 با دستور تاریخی حضرت امام (ره) مبنی بر تشکیل نهاد انقلابی جهادسازندگی حاج کمال ا ز جمله افرادی بود که در تشکیل و سازماندهی جهاد زنجان پیش قدم شد و فعالیتهای چشمگیری نمود.
در سال 59 با شروع جنگ تحمیلی در تاریخ 31/6/59 حاج کمال صاحب اولین فرزند خود به نام ( محیط ) گردید و هنوز دو روز از تولد فرزندش نگذشته بود که یک گروه از برداران جهادی به عنوان کمک به برادران سپاه پاسداران منطقه قیدار رفتند و به مدت یک ماه در آن منطقه بودند که از اسلام و انقلاب اسلامی پاسداری می نمودند و پس از یک ماه به زنجان برگشته و به همراه اولین گروه بسیجیها که به جبهه اعزام شدند به جبهه سومار رفت و 40 روز در آنجا بود.
در پاییز سال 1360 جهاد سازندگی زنجان پشتیبانی و مهندسی منطقه ی عملیاتی (میمک ) را به عهده گرفت و کاروانی از برادران جهاد به سرپرستی حاج کمال الدین جان نثار رهسپار ایلام گردید .
عملیاتها پشت سرهم انجام میشد و حاج کمال در تمام عملیاتها شرکت فعالانه ای داشت تا اینکه دستور بازسازی مناطق جنگ زده از طرف مسئولین صادر گردید و در این میان بازسازی مهران به استان زنجان سپرده شد.
حاج کمال دقیقا یکسال در منطقه دشت عباس بود و مسئولیت تدارکات ستاد بازسازی شهرهای خرم آباد ، یزد و ستادهای دیگری که در منطقه بودند را بر عهده داشت که در این میان عملیاتهای والفجر شروع شد و حاج کمال در والفجر مقدماتی شرکت داشت.
در عملیات محرم با توکل به خداوند متعال با 9 نفر از جهادگران نگهداری و تثبیت یک محور را بر عهده گرفتند که این ماموریت را به نحو احسن  به انجام رسانیدند.
حاج کمال به عنوان مسئول پشتیبانی جنگ جهاد در سقز مشغول فعالیت بود و روز به روز چهره بارز حاج کمال برای همگان آشکار گردید تا اینکه او را به عنوان مسئول پشتیبانی جنگ جهاد استان زنجان انتخاب نمودند.
در همان روزها بود که عملیات خیبر طراحی و به مرحله اجرا درآمد.
در این عملیات اکیپ پشتیبانی و مهندسی جهاد زنجان از سقز به طرف منطقه خیبر حرکت نمود که پیروزیهای حاصل ازعملیات خیبر بر همگان روشن و آشکار است.
جاده سید الشهداء که به طول 14 کیلومتر در دل باتلاق هورالهویزه تا جزایر مجنون کشیده شد توسط پشتیبانیهای جنگ جهاد چند استان بود که یکی از آنها پشتیبانی جنگ جهاد استان زنجان به سرپرستی حاج کمال بود که در طی اجرای این طرح حاج کمال از ناحیه سر زخمی گشت ولی به علت مسئولیت مهمش در قبال جنگ با همان سرباند پیچی شده در منطقه ماند و مشتاقانه فعالیت نمود.

شهـادت
مجاهد دلاور ما با تنی خسته و با دلی پر از آرزوی دیدار معشوق بار دیگر لباس رزم می پوشد و با کوله باری از عشق عازم میدان حماسه و خون می شود .
جهادگر خستگی ناپذیر حاج کامال الدین جان نثار نمونه ایثارو فداکاری ، که بعد از 7 سال تلاش خستگی ناپذیر در جهت تحقق اهداف راستین انقلاب اسلامی  در منطقه عملیاتی والفجر (9) بعد از تشکیل شورای عالی پشتیبانی جنگ در استان که ایشان نیز دبیر شورای عالی پشتیبانی جنگ بودند برای بررسی گردانهای سپاه و جهاد به همراه یکی از سرداران رشید سپاه پاسداران به نام شهید احمد یوسفی به منطقه می رود که قامت دلاورشان مورد اصابت خمپاره دشمن بعثی قرار می گیرد و به باغهای شهادت پر می گشایند.

روانش چو خورشید تابنده باد
جهان تا بود نام او زنده باد

شهادت هنر مردان خداست . ( امام خمینی (ره) )

روایتگر مهندس حاج احمد پیری فرمانده گردان مهندسی 22 ذوالفقار جهاد سازندگی استان زنجان

سخن گفتن از انسانهای وارسته ای که در اثر تابش انوار مقدس الهی در وجودشان از سلک انسانهای  مادی خارج و به موجودی ملکوتی تبدیل گشته بودند برای کسی که تصویر این مقامات هم برایش مقدور نیست بسیار سخت و دشوار است .
این رادمردان کسانی بودند که فاصله زمانی  از سال 61 هجری تا عصر امام خمینی (ره)  از ذهنشان پاک گردیده و خود را در رکاب مولای خویش حضرت ابا عبدالله الحسین(ع)  احساس کرده و سر از پا نشناخته سر به فرمان سرور شهیدان لحظه شماری می نمودند تا نوبت پاکبازی کی شود تا خون پاک قلب خویش را نثار جانان کرده و به ملکوت اعلی پر بکشند.
بهتر است سخن را کوتاه و وصف این عاشقان سفر کرده را از زبان امام شهیدان عصر حاضر حضرت روح ا… سلام ا… علیه ذکر نمایم ایشان در قسمتی از پیام خودشان در سال 67 چنین بیان می فرمایند.
(ما برای درک کامل ارزش و راه شهیدانمان فاصله طولانی را باید بپیمائیم و در گذر زمان و تاریخ انقلاب و آیندگان آن را جستجو نماییم.
مسلم خون شهیدان انقلاب و اسلام را بیمه کرده است خون شهیدان برای ابد درس مقاومت به جهانیان داده است و خدا می داند که راه و رسم شهادت کور شدنی نیست و این ملتها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتداء خواهند نمود و همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود.
خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند خوشا به حال آنانکه در این قافله نور، جان و سر باختند.
خوشا به حال آنهایی که این گوهرها را در دامن خود پروارندند .
خداوندا این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقان باز و ما را هم از وصول به آن محروم مکن.
خداوندا کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه اند و نیازمند به مشعل شهادت تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش.
خوشا به حال شما ملت ، خوشا به حال شما زنان و مردان ، خوشا به حال جانبازان و اسراء و مفقودین و خانواده های معظم شهدا.)
از بنده خواسته شده است که در باره سردار رشید اسلام برادر شهید حاج کمال الدین جان نثار فرمانده پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد سازندگی استان زنجان مطالبی را بازگو نمایم ولی همانطور که در ابتدای عرایضم بیان کردم سخن گفتن درباره این گوهرهای گرانبهای مکتب تشیع بسیار دشوار است اما از آنجایی که وظیفه ایجاب می کند هر کس به قدر بضاعت خود یاد این عزیزان را زنده نگهداشته و گوشه ای از ایثارگری این دلاور مردان عرصه ی نبرد و پیکار بر علیه ظلم و جور حاکم بر جهان مادی را جهت انتقال به نسل آینده و همچنین ثبت در تاریخ بازگو نماید، بنده نیز به عنوان یکی از شاگردان کوچک ایشان ، زیرا بدون تعارف این وجود عزیز برای ما به منزله معلمی دلسوز و فرماندهی والامقام و متواضع بودند که نقش محوری و تعیین کننده در شکل گیری و هدایت گردان مهندسی 22 ذوالفقار جهاد سازندگی استان زنجان داشتند از فداکاریها و ایثارگریهای این عزیز به حق پیوسته ذکر می نمایم.
می خواهیم درباره شهیدی صحبت کنیم  که از اولین روزهای شروع جنگ تحمیلی تا روز شهادت به عنوان فرمانده پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد سازندگی استان زنجان در خدمت برادران رزمنده خدمات بسیار پرباری در جهت تسریع در پیروزی عملیاتها به انجام رسانده و هیچ گاه یاد و خاطره این فرمانده دلاور و متواضع و خوش فکر و ایثارگر از ذهن مسئولین جنگ و رزمندگان اسلام و ملت شهید پرور محو نخواهد شد.
و اما در ارتباط با محورهای مطروحه و خصوصیات و ویژگیهای این شهید گرانقدر به قدر وسع مطالبی را بازگو مینمایم.
گزینش و فراخوانی فرماندهان تحت امربا توجه به اینکه فرماندهی تشکیلات مهندسی ویژگیهای خاص خود را داشت  و سردار شهید جان نثار معتقد به فرماندهی از نزدیک بودند و در طول جنگ همواره با این شیوه تشکیلات را اداره می کردند.
بنابراین در گزینش فرماندهان تحت امر این مسئله را همیشه مد نظر داشته و افرادی را انتخاب می کردند که علاوه بر داشتن خصوصیاتی مثل اطاعت محض از ولایت فقیه و فرماندهی  کل قوا ، حضور در جنگ به عنوان عمل به تکلیف ، بریدن از علایق دنیوی ، ایثارگری و شجاعت ، تواضع در برخورد با نیروهای تحت امر ، تقوی و تزکیه نفس و سایر ویژگیهای یک فرمانده مسلمان دارای این خصوصیات ( مدیریت از نزدیک ) نیز باشند و نحوه ی  فراخوانی نیز به صورت خیلی ساده و حداکثر با تماس تلفنی و پیام شفاهی و در مواقع ضروری از طریق کتبی صورت می گرفت زیرا همه کسانی که تحت امر ایشان بودند منتظر یک اشاره از طرف حاجی بوده و سر از پا نشناخته و مشتاقانه به سوی منطقه پر می کشیدند تا بلکه بتوانند دین خود را به اسلام عزیز که مورد هجوم شرق و غرب قرار گرفته بود اداء نموده و به اهدالحُسنیین دست یابند.
کادر سازی ، سازماندهی ، آموزش از آنجایی که این فرمانده دلاور بسیار خوش فکر و آینده نگر بودند و فرمایش امام (ره) را مبنی بر اینکه اگر این جنگ 20 سال هم طول بکشد ما ایستاده ایم را با جان و دل قبول کرده بودند و تمام هستی خود را در راه دفاع از مرزهای کشور اسلامی سرمایه گذاری کرده بودند  لذا به امر مهم کادر سازی، سازماندهی و آموزش  اهمیت فوق العاده قائل بودند .
در سایه این تفکر بود که تشکیلات کوچک پشتیبانی و مهندسی ابتدای جنگ جهاد سازندگی زنجان ،در سال 65 که ایشان به فیض عظمای شهادت نائل گشتند امکانات یک لشکر مهندسی اعم از پرسنل و ماشین آلات و سایر ادوات مهندسی را داشت هر چند که ظاهراً در قالب یک گردان مهندسی به نام 22 ذوالفقار فعالیت می کرد.
ویژگی خاص مدیریت و فرماندهی :
از خصوصیات بارز و ممتاز این شهید گرانقدر می توانم به چند مورد اشاره نمایم.
اشراف به کلیه مسائل و جریانات امور که در تشکیلات تحت امر ایشان اتفاق می افتاد.

پشتکار و پیگیری ماموریت محوله تا مرحله حصول نتیجه
ارتباط با روحانیت و چگونگی تکریم و احترام آنهایکی از ویژگی های تشکیلات مهندسی جهاد سازندگی زنجان حضور مستمر یک نفر روحانی به طور نوبتی در طول جنگ بوده است .
حضور این برادران سبب ارتقاء فکری و ایجاد حالتهای معنوی در تشکیلات می گردید و با برگزاری مراسم نماز جماعت، دعا و نیایش در ایام مشخص و به ویژه در شبهای عملیات جلوه های خاصی از معنویت در مجموعه نیروها بروز می کرد که سبب تحرک بیشتر این نیروها و قوت قلب آنها برای انجام هر چه بهتر ماموریت محوله می گردید .
 شهید عزیز مصراً پیگیر حضور برادران روحانی در ستاد بودند و در تمام مواقع با احترام خاصی با این برادران برخورد می کردند و در مواقعی که اکیپ هایی از استان از قشرهای مختلف روحانیت اعم از ائمه جمعه و جماعات و به ویژه حضرت آیت اله موسوی زنجانی (ره )امام جمعه محترم زنجان جهت بازدید از منطقه حضور پیدا
می کردند این سردار دلاور راساً این بزرگواران را به تمام نقاط مناطق عملیاتی برده و توضیحات خاص هر منطقه را ارائه می نمودند:

اهمیت دادن به مسائل معنوی (ذکر، دعا، نماز جماعت،اهل بیت)
جبهه های جنگ ما جبهه نور علیه ظلمت بود و این نورانیت جبهه های ما از معنویت حاکم بر وجود تک تک رزمندگان سرچشمه میگرفت و این معنویت در اثر مداومت این عزیزان در ذکر حضرت حق و دعا و نیایش و مداومت در برگزاری نماز جماعت در سخترین شرایط منطقه و برگزاری مراسم سوگواری ایام شهادت ائمه اطهار علیم السلام به وجود آمده بود و شهید جان نثار در پرداختن به این امور گوی سبقت را از همگان می ربود و الگو و سرمشق سایر همسنگران بودند.

شجاعت و ایثار
هر کس شجاعت و ایثار را به نوعی تعریف می کند و بنده تبلور عینی این دو واژه مقدس را در وجود ایشان این طور مشاهده کردم که بریدن از علائق مادی حتی همسر و فرزند و جان خود را در طبق اخلاص قرار دادن به خاطر حفظ مرز و بوم مردم مسلمان و در یک کلمه بریدن از غیر و پیوستن به حق که در این صورت صاحب این مقام عالی شجاع ترین مردم می شود زیرا کسی که از خدا خوف داشته باشد از احدی ترس نخواهد داشت و حاضر است همه هستی خود را در راه رسیدن  به معشوق اصلی ایثار نماید که شهدای ما این چنین عمل کردند.

وقار و صلابت و متانت
ایشان در تمام مواقع اعم از لحظه های بحرانی عملیات و یا مواقع پدافندی این سه خصیصه را در حد اعلاء در وجودشان متبلور ساخته بودند.

توکل
در جنگ نابرابر ما عنصر توکل بود که رمز موفقیت بود.
شخص اگر متوکل باشد و تمام امور را تحت سیطره خداوند بداند و به تکلیف عمل نماید پیروز واقعی است اگر چه در ظاهر شکست بخورد و سردار شهید ما این خصلت را به صورت ملکه در وجودشان پرورش داده بودند و با کمترین امکانات بزرگترین و خطرناک ترین ماموریتها را تقبل می کردند و در اغلب آنها سرافراز و موفق بودند.

اطاعت از ولایت امر و فرماندهی
در نظام ولایی ما اطاعات از ولایت امر و فرماندهی به صورت تکلیف شرعی مطرح بوده و از نوعی قداست خاص برخوردار هست و به همین لحاظ  وقتی فرمانی از ناحیه مقدس ولایت امر صادر میگردید تمام رزمندگان بدون چون و چرا با جان و دل پذیرا بودند و یکی از عوامل اصلی پیروزی در جنگ عمل به این رکن اصلی در نظام مقدس اسلامی
 می باشد و شهید حاج کمال مصداق بارز و شایسته در رعایت این اوامر بودند.

قدرت و توانایی و مدیریت ( تدبیر و تدبر)
جنگ یک حالت استثنایی هست که تمام نیروها به صورت و حالت روانی خاصی در آن به سر می برند و فرماندهی میتواند موفق شود که بتواند حالتهای درونی افراد تحت فرماندهی خود را بهتر تشخیص داده و به فراخور حال فرد ماموریت وی را محول نماید و این مستلزم داشتن تدبیر و تدبر لازم در برخورد با مسائل گوناگون نیروی انسانی تحت امر هست که خود نوعی مدیریت می باشد و شهید عزیز ما در این خصوص به جرات می توانم بگویم که متخصص بودند و در این موارد دارای نبوغ مشخص منحصر به فردی بودند.

قاطعیت در اجرا
 در جنگ مسئله قاطعیت در اجرا یکی از اصول مهم و غیر قابل انکار هست و اگر بعد از مطالعه و طراحی عملیات در حین اجرا فرمانده نتواند با قاطعیت آن را به اجرا در آورد منجر به فاجعه ای می شود که چه بسی جان عده بسیار زیادی از رزمندگان با خطر جدی مواجه خواهد شد و در سرنوشت کلی جنگ تاثیر خواهد گذشت.
فرمانده دلیر ما بعد از مطالعه و مشورتهای لازم در خصوص ماموریت محوله در مرحله اجرا با جدیت و قاطعیت در خور تحسین این امر را به اجرا در می آوردند و در این خصوص هیچ گونه اغماضی را روا نمی دانستند.

تعبد و اخلاص
دو عنصر اصلی که رعایت آنها موجب قبولی اعمال در دادگاه خداوند سبحان می گردد عبد بودن و اخلاص ورزیدن در اعمال هست که بسیار مشکل و دور از دسترس می نماید.
شهید عزیز ما این دو خصلت را در حد اعلاء دارا بودند و در بین کلیه اقشار به عنوان معلم اخلاص و بندگی زبانزد بودند و کلمه اخلاص با نام ایشان قرین بود.

دقت در حفظ بیت المال
ایشان در رعایت این اصل اساسی و سواس  عجیبی به خرج می دادند تا جایی که حتی با استقبال از خطر جانی سهمی در حفظ بیت المال داشتند برای مثال در عملیات والفجر9 که مسئله عقب نشینی  نیروها پیش آمده بود ایشان علاوه بر اینکه کلیه ماشین آلات و امکانات را در زیر آتش شدید دشمن تخلیه کرده بودند حتی تا آخرین قطعه سنگرها و کف پوش نایلونی و گونیهای سنگری را که در ظاهر ارزش چندان نداشتند با دقت به عقبه منتقل کرده بودند.

صبر و استقامت در برابر مصائب و مشکلات
جنگ و کارهای مهندسی جنگ یک امر عادی و هم سنگ کارهای پشت صحنه ی جبهه نبوده و سرتا پا مملو از مصائب و مشکلات و غم از دست دادن عزیزان و گاهی مواجه با شکست نیروهای خودی و انواع و اقسام پیشامدها بود که در این مواقع هدایت یک تشکیلات چند صد نفری و عنان اختیار را از دست ندادن بسیار طاقت فرساست.
 ولی شهید جان نثار در برابر کوهی از مشکلات خم به ابرو نمی آوردندو هر چند که در درون خودشان غوغایی بر پا بود ولی هیچ گاه مشاهده نشد که ایشان این مصائب و مشکلات را به بیرون بروز داده و در تصمیم گیریها دچار شتاب و سر در گمی شوند بلکه با متانت و وقار خاصی که برازنده شخص ایشان بود با مسائل برخورد می کردند و این برای کلیه نیروهای تحت امر ایشان یک آرامش خاطر اطمینان بخش را به ارمغان می آورد.

تقوی و تزکیه نفس
از آنجایی که این دو صفت روحانی بوده و بدون داشتن تقوی و تزکیه نفس امکان حضور در صحنه های جنگ ما تقریبا غیر ممکن می نمود و اگر هم گاهی افرادی هم بدون داشتن این صفات در جبهه حاضر می شدند حضورشان قابل دوام نبود زیرا داشتن این خصایص قرین بود با دست کشیدن از تمام علائق و لذایذ دنیوی و عاریت دادن کاسه سر محضر دوست و هر لحظه خود را در معرض شهادت  دیدن و این نمی شد مگر با مداومت در تقوی و تزکیه نفس و شهید بزرگوار ما با ایثار خون پاک قلب خویش این اصل را به اثبات رساندند.

حکومت بر قلبها
به حرکات و سکناتی که یک فرد با عمل به آنها بر قلبها حکومت می کند اشاره می کنم تواضع ، ترجیح دادن منافع دیگران بر منافع شخصی ، نحوه سلوک در زندگی شخصی و اجتماعی ، صدق در گفتار و عمل و…
شهید جان نثار بدون اغراق در حکومت بر قلبها چه در زندگی پشت جبهه و چه میدانهای  آتش و خون کم نظیر بودند.

جاذبه و دافعه
شهید جان نثار از نظر جاذبه به قول بچه های جنگ مثل آهن ربا عمل می کردند یعنی بدن استثناء در طول جنگ تا زمان شهادت ایشان افرادی که به تشکیلات مهندسی می پیوستند مرید حاجی می شدند و تحت هیچ شرایطی حاضر به ترک جبهه نمی شدند حاج کمال از اهرم دافعه در مواقع ضروری و به موقع استفاده می کردند.

نظم و  انضباط
رمز بقای یک تشکیلات در دراز مدت و جود نظم در اداره آن می باشد به خصوص در مسائل خطیر جنگ وجود این دو عنصر حیاتی می نماید زیرا تمام عوامل برای موفقیت در پیش برد عملیات به صورت زنجیر وار به هم ارتباط دارد که در صورت عدم نظم و انضباط افسار گسیختگی حاکم شده و نتیجه مطلوب حاصل نخواهد گردید و تمام سعی و تلاش شهید گرانقدر ما در جا انداختن این مسئله در بین نیروهای تحت امر بود. تا حدود زیادی هم موفق بودند.

نظافت و پاکیزگی
شهید جان نثار در زندگی شخصی و اجتماعی و حتی در شرایط زندگی در جنگ از لحاظ رعایت نظافت و پاکیزگی الگو بودند.

نظارت و کنترل
اهرم نظارت و کنترل از ابزارهای بسیار مهم مدیریت یک تشکیلات می باشد و سردار شهید به نحوی مطلوب و با اشرافیت کافی به مسائل ، ز این اهرمها استفاده می کردند.

مدیریت از نزدیک
یکی از علل بسیار مهم موفقیت در جنگ تحمیلی مدیریت از نزدیک مسئولین و فرماندهان جنگ در مواقع حساس بود که در اکثر قریب به اتفاق عملیاتها شاهد حضور فرماندهان ارشد نظامی و مهندسی در خطوط مقدم عملیاتی در کنار برادران رزمنده بودیم که این حرکت ارزنده و روحیه شهادت طلبی و ایثارگری این عزیزان موجب تقویت روحی فوق العاده عزیزان رزمنده می گردید.
فرمانده رشید و شجاع ما این حضور را یک اصل قرار داده بودند و در کلیه عملیاتها دوشادوش سایر برادران تحت امر در نوک پیکان اکیپ های عملیاتی قرار داشتند و با توجه به اینکه ایشان تسلط  کامل به رانندگی کلیه دستگاههای مهندسی داشتند در اغلب موارد اقدام به احداث سنگر، خاکریز و احداث پل و کار با جرثقیل و سایر کارهای مورد نیاز در زیر آتش شدید دشمن می نمودند که تاثیر مضاعف و فوق العاده ای درروحیه نیروهای تحت امر می گذاشت.

برخورد با زیر دستان
مثل برادر برخورد داشتند و به کلیه مسائل نیروها اعم از شخصی و کاری توجه خاصی مبذول می نمودند و توصیه اکید به مسئولین پشت جبهه در خصوص حل مشکلات این عزیزان می فرمودند.

تواضع و فروتنی
آثاری از کبر و غرور و خود بزرگ بینی برای حتی یک لحظه در وجود ایشان بروز نمی کرد گویی اصلا این قوای درونی شیطانی در ایشان وجود ندارد و تواضع و فروتنی ایشان مثال زدنی بود.

احترام و تکریم بسیج
از آنجایی که شهید جان نثار خودشان یک بسیجی به تمام معنا بودند و روحیه بسیجی بودن در وجود ایشان متبلور گشته بود لذا ایشان علاقه و ارادات خاصی به رزمندگان جان برکف بسیجی داشتند و از تمام امکانات استفاده می کردند تا بلکه بتوانند به این عزیزان خدمات مناسب و در خور شأنشان رسانده شود و در برخورد با این عزیزان احترام و تکریم خاصی نسبت به آنها اعمال می کردند و به نکته مهم اصرار داشتند که بسیجیان هستند که سرنوشت جنگ را به نفع جبهه حق رقم خواهند زد.

شرح صدر
دلی به وسعت دریا و مقاومتی به استواری کوه و همت والا از خصوصیات شهید جان نثار بود.
در طول جنگ برای یک مورد هم مشاهده نشد که ایشان احساس یاس و نومیدی بکنند بلکه با روحیه ای سرشار از ایمان و شرح صدری عالی به هدایت نیروهای تحت امر می پرداختند.

اهمیت دادن و احترام به خانواده های شهدا، مفقودین و مجروحین
سردار شهید اهتمام فوق العاده ای نسبت به خانواده شهدا و ایثارگران قائل بودند و در هر فرصتی که پیش می آمد ایشان به خانواده محترم این عزیزان سرکشی می کردند و دستورات  لازم را در خصوص رفع تنگناها از زندگی ایشان صادر می نمودند.

حساسیت در جمع آوری جنازه های مطهر شهداء
فرمانده دلاور ما با جدیت و کوشش فوق العاده ای و با حساسیت بسیار زیادی با این مسئله برخورد می کردند و از تمام امکانات و ابزار لازم برای جمع آوری این گوهرهای تابناک استفاده می نمودند و حتی در زیر شدید ترین آتش دشمن به این اقدام دست می زدند و به هیچ عنوان اجازه نمی دادند که این جنازه ها ی مطهر و مقدس در مناطق عملیاتی باقی بمانند.

حفظ اسرار
از آنجایی فرمانده شهید ما یک انسان شناخته شده در مناطق عملیاتی بوده و  هم در بُعد نظامی و هم در بُعد مهندسی جنگ یکی از صاحب نظران سطح بالای مناطق عملیاتی بودند.
لذا در اغلب جلسات طرح و برنامه عملیاتی قرارگاهها شرکت می نمودند و اطلاعات دست اول از زمان و کیفیت انجام عملیات داشتند ولی به قدری حساس نسبت به حفظ اسرار بودند که کوچکترین اطلاعاتی از ناحیه ایشان درز نمی کرد و به گونه ای برخورد می کردند که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده و قرار عملیاتی گذاشته نشده است.

خاطرات مربوط به هر کدام از پدافندها و آفندهای عملیاتها

از آنجایی که بنده از آغاز جنگ تحمیلی تا روز شهادت ایشان در اغلب عملیاتها در تحت امر ایشان مشغول انجام وظیفه بودم و با توجه موارد ذکر شده در مطالب قبلی طبعاً لحظه به لحظه همراه این سردار دلاور برای بنده و امثال بنده پر از خاطره بود ولی با کمال تاسف این خاطرات در جایی مکتوب نشده و گذشت زمان موجب از یاد رفتن جزئیات این لحظات گردیده است لذا به چند مورد از آنها به طور مختصر اشاره می کنم.

عملیات والفجر 9 در منطقه عملیاتی دشت شیلر
برای بازدید از موقعیت منطقه عملیاتی به اتفاق شهید بزرگوار و دو تن از دیگر فرماندهان مهندسی جنگ جهاد زنجان سوار بر وانت تویوتا عازم ارتفاع هزار قله شدیم موقعیت این ارتفاع طوری بود که می بایستی  در چندمسیر از منطقه دید دشمن عبور می کردیم و هدایت ماشین را شهید جان نثار به عهده داشتند در طی مسیر حاجی موقعیت منطقه و نحوه عملیات را توجیه می کردند نزدیک قله و نرسیده به آخرین پیچ ناگهان صدای سوت خمپاره به گوش رسید و در یک لحظه خمپاره درست از چند سانتی متری سقف ماشین رد شده و به خاکریز بغل جاده اصابت کرد و داخل ماشین را دود غلیظ همراه با گردو خاک طوری در برگرفت که ما همدیگر را نمی دیدیم و کنترل ماشین از دست حاجی در رفته و در حال سقوط به پایین ارتفاع بود که ناگهان به طور ناباورانه ماشین متوقف شد و بعد از پیاده شدن از ماشین حاج کمال رو کرد به ما و گفت اگر خمپاره چند سانتی متر این طرف تر اصابت کرده بود در جهاد زنجان عزای عمومی اعلام می شد .
در همین منطقه بود که بعد از مدتی در مهرماه 65 شاهد عروج ملکوتی این عزیز به سوی معبود خویش بودیم که اتفاقا در این ماموریت نیز همراه چند تن از فرماندهان سپاه پاسداران استان زنجان به منظقه عزیمت نموده بودند که با اصابت خمپاره ایشان و سردار شهید احمد یوسفی به شهادت رسیدند.

عملیات خیبر
در این عملیات که یکی از نادرترین و پیچیده ترین عملیات آبی – خاکی جنگهای جهان نام گرفت مسئولیت پشتیبانی و مهندسی جهاد زنجان احداث جاده معروف سید الشهداء (ع) به طول 14 کیلومتر در داخل هور به همراه جهادهای سمنان و دامغان و شاهرود بود در طول این عملیات شهید جان نثار در 24 ساعت شبانه روز 2 ساعت استراحت داشتند و بقیه این اوقات را صرف هدایت کارهای احداث این جاده حیاتی میکردند و حتی بعد از مجروح شدن از ناحیه سر به فاصله چند ساعت با سر باند پیچی شده در محور عملیاتی تا آخر کار حضور داشتند و با وجود اصرار  برادران حاضر به برگشت به عقبه نشدند.
به خاطر دارم هر شب بین ساعت 11 و 12 شب که شیفتها عوض می شد بنده را سوار موتور سیکلت خودشان می کردند و پیشرفت کار روزانه را متر می کردیم و بر می گشتیم و بعد از استراحت مختصری دوباره با شیفت بعدی مشغول هدایت نیروهای تحت امر می شدند.
در پایان لازم میدانم از طرف خودم و کلیه پرسنل گردان مهندسی 22 ذوالفقار پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد سازندگی زنجان و همچنین از طرف کلیه خانواده های ایثارگر استان زنجان از دست اندرکاران مربوطه  قدردانی و سپاسگزاری نمایم.
امید میرود در سایه تلاش این عزیزان در  امور ثبت وقایع 8 سال دفاع مقدس بتوان ابعاد وجودی این اسوه های ایثار و مقاومت و مجسمه های تقوی و فضیلت را به نسلهای بعدی معرفی کرده و اهمیت دم مسیحایی امام خمینی (ره ) که توانستند این دلاور مردان عرضه نبرد را به جامعه انقلابی و مسلمان ایران تحویل دهند بیشتر روشن گردد.171/11/س

به امید آن روز
یاد و خاطره سردارخیبر گرامیباد
کانون سنگر سازان بی سنگر استان زنجان

موارد مرتبط :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

فهرست